[C28] سپندارمذگان (استاد ابراهیم پورداوود)

آدرس این مقاله  در فراز  :     http://afrazboom.blogsky.com/0000/00/00/post-28

منبع  :   کتاب آناهیتا، نوشتۀ استاد ابراهیم پورداوود، رویۀ 165 تا 168

توضیح : 4  قطعه

 

(C28-1)

سپندار مذ پاسبان تو باد    ز خرداد روشن روان تو باد

در میان جشنهای بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز سپندارمذ( اسفند) ماه.  همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد.
چندی پیش از من پرسیدند ،کدام روز شایسته است .همین روز را برگزیدم ( پذیرفته هم شد ) زیرا در چنین روزی نیاکان پارسای ما از برای سپندارمذ که ایزد یا فرشته‌ی مادینة دانسته شده، جشنی می‌آراستند. سپندارمذ که از مهین فرشتگان یا از امشاسپندان به شمار است، در جهان خاکی،  نگهبان زمین و درجهان مینوی ، نمودار بردباری و سازش و نرمخویی وشکیبایی و فروتنی و پارسایی آفریدگان اهورامزدا است.
برای اینکه دریابیم سپندارمذ در آیین ایرانیان چه پایه‌ای داشته و جشن وی چگونه بوده، گوییم: در ایران باستان گروهی از ایزدان یا میهن فرشتگان را امشاسپندان نامیده‌اند، یعنی پاکان بی مرگ یا جاودانی. این پاکان، هفت تن دانسته شده‌اند. اینان مانند وزیران پادشاه آسمانی، آفرینش اهورامزدا را پاسبانی و نگهبانی می‌کنند. اینان همان‌اند که در فارسی، بهمن – اردیبهشت- شهریور- سپندارمذ – خرداد- امرداد خوانیم و در سر آنان، خرد پاک اهورا که سپند مینو گویند، جای داده شده است.

در میان این گروه هفتگانه ، سپندارمذ و خرداد و امرداد ، مادینه دانسته شده و این خود می رساند که در آیین نیاکان ما ،در پایه ، فروتر از مردان دانسته نشده اند. گروه دوم از فرشتگان همان‌اند که در زبان فارسی به جای مانده: رشن- سروش- مهر- بهرام- ارشتاد و جز اینها نام دارند و پاسبانی هر یک از سی روز ماه به یکی از آنان سپرده است.
(C28-2)

در ایران باستان ، آنچنان که در گفتار چهارشنبه سوری یاد کردیم ، هفته در کار نبود و واژه شنبه ، ایرانی نیست. نام هر یک  از روزهای ماه که به نام همان ماه می افتاده ، نزد ایرانیان روز جشن بود.

اینچنین: فروردین روز( نوزدهمین روز ماه) در فروردین ماه، جشن فرودگان.
 اردیبهشت روز (سوم) در اردیبهشت ماه، جشن اردیبهشتگان.
 خرداد روز (ششم) در خرداد ماه، جشن خردادگان.
 امرداد روز (هفتم) در مردادماه، جشن امردادگان.
شهریورروز (چهارم) در  شهریور ماه، جشن شهریورگان. 
مهر روز (شانزدهم) در مهرماه، جشن مهرگان.
آبان روز (دهم) در آبان ماه، جشن آبانگان.
 آذرروز ( نهم) در آذرماه ، جشن آذرگان (=آذرجشن).
هرمزدر روز (یکم) در دی ماه، جشن دیگان (خرم روز ).
 بهمن روز (دوم) در بهمن ماه، جشن بهمنگان (= بهمنجنه).
 سپندارمذ ( روز پنجم) در سپندارمذ (= اسفند ) ماه جشن سپندار مذگان.

گذشته ازین جشنهای بزرگ ، باز جشن های بزرگ و کوچک دیگر داشتند که از یاد کردن آنها درین جا خودداری می کنیم .گفتیم سپندارمذ یکی از هفت پاکان جاودانی است. هر یک از اینان نمایندة یکی از صفت‌های اهورامزدا هستند ودر جهان خاکی یا مادی، نگهبانی یکی از آفریدگان ایزدی با آنان است : بهمن، نماینده‌ی منش نیک اهوراست و در جهان خاکی ، نگهبانی همه چهار پایان سودمند با اوست. اردیبهشت، نماینده راستی و پاکی خداوندگار است . در گیتی، نگهداری آتش ، سپرده بدوست. شهریور، نماینده شهریاری و توانایی اهوراست و در این جهان خاکی ، نگهداری آهن وپولاد (همه فلزات) با اوست. سپندارمذ، نمودار سازش و نرمخویی و بردباری آفریدگار است و در گیتی، نگهداری زمین با اوست. خرداد، نماینده رسایی آفریدگار است و در جهان ، نگهداری آب با اوست. امرداد، نمایندة بیمرگی و جاودانی خداوند است و درین جهان، پاسبانی گیاه و رستنی با اوست.
(C28-3)

به نام سپندارمذ که در اوستا، آرمیتی Armaiti خوانده شده، بسیار برمی‌خوریم و بسا با صفت سِپِنت آورده شده یعنی پاک یا مقدس ، برابر سانکتوسSanctus در لاتین. در بسیاری از جاهای اوستا، چه در گاتها که از سرودهای خود وخشور زرتشت است و چه در بخشهای دیگر آن از واژة آرمتی، خود زمین اراده گردیده و دختر اهورامزدا دانسته شده است .چنان‌که می‌‌‌دانیم، در آیین ایران، خداوندگار یکتا – اهورامزدا- دارای زن و فرزند نیست و همانند و انباز ندارد. از اینکه سپندارمذ دختر وی خوانده شده، خواستند مردم را به کشت و کار گمارند: کسی که خاک، آبادان کند و مرز و بوم را از کشتزار، خرم و شاد سازد، نگهبان زمین از او خشنود گردد و از خشنودی وی است که از بخشایش پدر آسمانی- اهورامزدا – برخوردار شود. یکی از رازهای آبادانی ایران در پارینه همین بود که در کشاورزی از کارهای نیک به شمار می‌رفت و خوشی جهان پسین را در گرو کشت و کار این جهان می‌دانستند.

این است که در سرود اشتودگات ( یسنا 45 بند 4) زرتشت گوید : ایدون سخن می دارم از آنچه از برای این سرای بهتر است. از دین راستین  بیاموختم که اهورامزدا‌، آفرینندة جها ن، پدر برزیگر نیک‌کردار است و زمین ( آرمتی= سپندارمذ) دختر نیک کنش اوست.
آری آرمتی ، نگهبان زمین و خود ، مادر زمین است ( مانند ماترترا
Mater terra ) در سراسر اوستا و در همه نوشتهای پهلوی از او یاد گردیده. در بندهش که یکی از نامه های ارجمند و بزرگ پهلوی است ، در فصل 27 که از گیاهان سخن رفته، در پاره 24 آمده: هر یک از گلها از آن یکی از ایزدان بزرگ و فرشتگان است. یاسمن از آن بهمن است. مورد از آن اهورامزداست. بیدمشک از آن سپندارمذ است. سوسن از آن خرداد و چمبک از آن امرداد است و جز اینها.
در میان این رستنی‌ها و گل‌های خوشبو و زیبا، بیدمشک که از آن سپندارمذ دانسته شده، همان گلی است که پیشرو گلهای بهاری در هنگام جشن آرمتی (پنجم اسفند) زینت بخش باغ و بوستان است. بسیار بجاست که همین گل بومی ایران زمین، نشان یا آرْمِ پرستاران میهن ما باشد.

از آنچه گذشت، هویداست که روزی در ایران باستان از برای امشاسپند سپندارمذ، جشن می گیرند. بسیار بجاست که همین روز، جشن فرخندة زنان پرستار ایران باشد.
(C28-4)

این جشن که دیگر باره با جشن پرستاران مهربان مرز و بوم آرمتی جانی می‌گیرد، هیچ گاه یکسره از میان نرفته بود. ابوریحان بیرونی که در 3 ذی الحجه 362 در خوارزم زاییده شده و در 2 رجب 440 در غزنه از جهان درگذشت، در آثارالباقیه ، جشن سپندارمذگان را چنین یاد کرده : سپندارمذماه – روز پنجم آن روز سپندارمذ است و برای به هم افتادن دو نام به همدیگر، آن را چنین نامیده اند و معنای آن خرد و شکیبایی است. سپندارمذ فرشته ای است که نگهبان زمین و نیز فرشته پاسبان زنان پارسا و شوهردوست نیکخواه می باشد. در روزگار پیشین، این ماه، به ویژه این روز، جشن زنان بود و در این جشن، مردان به زنان بخشش می‌کردند و هنوز این آیین در اصفهان و ری و دیگر‌سرزمین‌های فهله  بجاست و به فارسی، مردگیران نامند. همچنین درین روز، افسون نویسند تا از آسیب گزش کژدمها بر کنار مانند. از آغاز سپیده دم تا هنگام فرو رفتن خورشید، این افسون بر کاغذهای چهار گوشه نویسند: « بسم الله الرحمن الرحیم سپندارمذماه و سپندارمذروز بستم رم و رفت زیر و زبر از همه جز ستوران ، به نام یزدان و به نام جم و افریدون ...» درین روز سه تای ازین کاغذها را بر سه دیوار خانه بیاویزند و دیوار روبروی خانه را رها کنند و گویند اگر به دیوار چهارم خانه نیز این نوشته را بیاویزند، هر آینه گزندگان، سرگردان و از برای در رفتن، راه گریز نیابند.

باز همین دانشمند در کتاب دیگرش – التفهیم- به فارسی چنین آورده:
« نبشتن رقعه‌ها]ی[ کژدم چیست؟ این رسم‌های پارسیان نیست و لکن عامیان نو آورند و به شب این روز بر کاغذها نبیسند و بر در خانه ها بندند تا اندرو گزند اندر نیاید و پنجم روز است از اسفندارمذماه و پارسیان، او را مردگیران خوانند، زیراک زنان بر شوهران اقتراحها (در خواه کردن) کردندی و آرزویهای خواستندی از مردان (2) .
جشن سپندارمذگان هنوز نزد پارسیان هند پایاست. در سپند روز (پنجم) از سپندارماه به روی پاره کاغذ، سخنانی چند از اوستا و پهلوی نویسند و به در خانه‌های خود بیاویزند تا اینکه آن خانه‌ها در هنگام سال از آسیب گزندگان و جانوران زیان کار بر کنار ماند. این جشن را نیز جشن برزیگران خوانند و همین افسون‌ را از برای دور داشتن کشتزاران از گزندها به کار می برند (3) .
در پایان بایدگفت زنانی‌که با پاکی و پارسایی و مهربانی و نرمخویی، بیماران و رنجوران ما را پرستاری می کنند، دختران برازنده‌ی فرشته‌ی شکیبایی و بردباری، آرمتی (= سپندارمذ) هستند.
پدر آسمانی مزدا هماره نگهبان آنان است.


پانوشت:

1  - مراد از سرزمین فهله همان پارت، پرثوه یا پهلو است که شامل خراسان کنونی بوده و از شمال به خوارزم و مرو، از شرق به هرات ، از جنوب به سیستان و ساگارتی و از غرب به گرگان محدود میشده است 
2 - آثار الباقیه عن القرون الخالیه ، لیپزیک 1923، ص229
التفهیم ، تهران 1318، ص 259.

3- The Religious Ceremonies and Customs Of the Parsees by Modi 
Bombay 1922.P. 462